دانلود رمان وینر
دانلود رمان وینر
نام رمان: وينِر(برنده)
نويسنده: نرجس رجبي
ژانر: عاشقانه،اجتماعي
دانلود رمان عاشقانه اجتماعی به قلم نرجس رجبی
خلاصه:
زماني من برنده بودم و فکر مي کردم، با يک بار برنده شدن هيچ وقت نمي بازم؛اما گذشت زمان باختن را به من نشان داد و فهميدم که آدم هايِ برنده هميشه برنده نمي مانند.بلکه پشت هربردي، باختي مي باشد و پشت هرباختي، بردي!
پیشنهاد ما:
مقدمه:
گاهي اوقات باختن لازمه يِ بردهايِ بعدي مي باشد،پس اگر باختي خودت را ثابت و محکم نگه دار؛ زيرا بازي تمام نشده است و هرباختي به معناي پايان بازي نمي باشد.بباز تا زماني که برنده يِ واقعي شوي.
با هرفني که حريفم به من مي زد؛تازه متوجه اين مي شدم، که چقدر ضعفم تويِ اين ورزش زياد شده.يکي از پاهام رو عقب بردم،يه حرکت چرخشي انجام دادم و با پايِ آزادم به سرش کوبيدم.از شانس بدم،تونست خودش رو کنترل کنه که نيوفته و اين يعني بازي ادامه داره. درحالي که تند تند نفس مي کشيدم، زل زده بودم به پسري که تا دو سال پيش از من ضعيف تر بود،حالا به قدري پيشرفت کرده بود که اين جوري از خودش دفاع مي کرد و هرلحظه به شکست دادنِ من نزديک تر مي شد.اگه اين بار هم مي باختم، بدبخت مي شدم.تو اين هفته سه تا بازي داشتم، که دو تاش رو باختم و با اين مي شد؛ سومين بازي…
خيس عرق بودم، عرق از صورت و بدنم چکه مي کرد و همين به لباس هايِ سفيد و کلاهِ قرمزم حس بدي مي داد. حسِ موادي رو داشتم که با چسب به جايي چسبيده شده،اين مقدار از خيسي باعث شده بود که سنگين باشم و خسته شم. نمي دونم چرا اين طوري ضعيف شده بودم، مني که شکست برام معنا نداشت؛ الان داشتم زير پايِ باختن له مي شدم.
با برخورد چيزي به سرم نتونستم خودم رو کنترل کنم و به سمتِ ديگه پرت شدم،سرم چنان درد گرفته بود که تنها تونستم دستم رو به سرم بگيرم و از درد ناله کنم.با صدايِ داور که پايان بازي رو اعلام مي کرد تنها تونستم رويِ زمين دراز بکشم، که يهو پس نيوفتم.اين بار هم باختم،مي شنيدم صدايِ اطرافيانم رو که مدام صدام ميکرد.
مشخصات کتاب
- نام کتاب: وينِر(برنده)
- ژانر: عاشقانه، اجتماعی
- نویسنده: نرجس رجبی
- ویراستار: تیم ویراستاران نودهشتیا
- طراح کاور: morganit
- منبع تایپ: نودهشتیا