دانلود رمان ناگفته ها

رمان ناگفته ها
دانلود رمان ناگفته ها از بهاره حسنی نسخه pdf رایگان و لینک سریع و مستفیم قابل اجرا روی گوشی تبلت اندروید ایفون لبتاب و کامپیوتر
💚رمان : #ناگفته_ها
🍀ژانر : عاشقانه
🍀نویسنده : بهاره حسنی
💚خلاصه :
داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت ناگهانی مادر بزرگش و بعد از سالها دوری به ایران برمیگردد…
آشنایی او با مرد جوانی در هواپیما و ناگفته هایی در مورد زندگیش، این داستان را شکل خواهد داد ..
#پیشنهادی_ادمین🌱
به نظرت اون شبیه کسی که عاشقه ماهی شده؟ اگر این طور باشه حداقل باید یه ذوقی به این شیطونی های ماهی بزنه. نه اینکه مثل ماست فقط نگاهت کنه. حرف حسابت جواب نداشت. اما من با حالتی خوش بینانه گفتم: بعضی آدم ها تو نشون دادن احساسات شون یه کم ضعیه هستن. درست میشه. غصه نخور…آه عمیقی کشید و گفت:
خدا کنه نازی نگرانشم. میدونی که ماهی همیشه احساسی جلو میره. می دونی اون همه جور شیطنتی داره حتی هنوز با اینکه میگه بابک رو می خواد ولی دوست دیگه ای هم داره. ولی من می ترسم که نکنه بابک هم براش یک عشق واقعی نباشه. میترسم ماهی به این دلیل از بابک خوشش اومده باشه که بابک براش دست نیافتنیه. میدونی چی میگم؟
آدم همیشه شیفته چیزهایی میشه که براش دور و غیر قابل دسترس هستن. بابک با همه دوست ماهی فرق داره. سن بالاتر و مردتر و پخته تره. خوب می بینی که سرد و غیر قابل نفوذ هم هست و البته جذاب. تمام این ها برای جذاب شدن بدون عشق ماهی کافیه نیست؟ نگاهش کردم و سعی کردم تا او را دلداری بدهم.
یه کم خوش بین باش حالا. شاید واقعا از بابک خوشت اومده باشه. به نظرت مزه دهن پدر و مادر بابک چجوریه؟ موافق هستن با کله. کی از ماهی براشون بهتر؟ حتی بابای بابک دو سه باری تو جمع سر بسته عنوان کرده که عروس گل ما و این حرف ها
نظر مامانت و عمو علی چی؟ شانه ای بالا برد و گفت
مامان که راضیه صد در صد.
ولی بابا یه کم محتاط تره. به نظرم اون هم این تفاوت ها رو می بینه. ای بابا یه شب بعد از این همه سال اومدی پیشم سرت رو درد آوردم. بریم میز رو بچینیم که بچه ام گشنشه. با خنده به شکم برآمده اش دست کشید. گونه اش را بوسیدم و گفتم: مشکل تو مشکل من هم هست. دیگه از این حرف ها نزن. بشقاب ها را برداشتم و به پذیرایی رفتم.
فیلم تپه های چشم دار را نگاه می کردند. در آمریکا این فیلم را در سینما دیده بودم. آن هم به اصرار دوستان هم دانشگاهیم
تا چند روز با هر صدایی می پریدم. من آدم مناسبی برای دیدن فیلم های ترسناک نیستم. به همین خاطر در کمال خون سردی طعنه و مسخره کردن اطرافیان را بعد از رد پیشنهادشان برای دیدن فیلم ترسناک از طرف من را به جان می خرم. اعصابم برایم با ارزاش تر از حرف مردم است.